قدر نشناس
یا علی
یا علی
Let's talk this over
It's not like we're dead
Was it something I did?
Was it something You said?
Don't leave me hanging
In a city so dead
Held up so high
On such a breakable thread
You were all the things I thought I knew
And I thought we could be
[Chorus:]
You were everything, everything that I wanted
We were meant to be, supposed to be, but we lost it
And all of the memories, so close to me, just fade away
All this time you were pretending
So much for my happy ending
You've got your dumb friends
I know what they say
They tell you I'm difficult
But so are they
But they don't know me
Do they even know you?
All the things you hide from me
All the shit that you do [CD version]
All the stuff that you do [radio edited version]
You were all the things I thought I knew
And I thought we could be
[Chorus]
It's nice to know that you were there
Thanks for acting like you cared
And making me feel like I was the only one
It's nice to know we had it all
Thanks for watching as I fall
And letting me know we were done
Avril Lavigne
My Happy Ending
خوب دیدم اون یکی نویسنده به شعر علاقه داره گفتم منم شعر بذارم تا تلافی اون روزایی که نبودم در بیارم. ولی خوب از اونجایی که من تو کار شعر و موسیقی فارسی نیستم دیگه مجبورم از این جور شعرا بذارم. اگه تو معنیش به مشکل بر خوردین بزنین تو سرویس ترجمه ی گوگل. راستی اینم بگم این خانم آوریل لاوین شاعر این اثر نیست و فقط خواننده اس که از قضا خواننده ی مورد علاقه ی من هستش.
فعلا...
خوب من یه چند وقتی وبلاگ نمی اومدم و تنبلی می کردم که پست بذارم ولی گذشت.......
از این به بعد روزی یه پست میذارم حالشو ببرید ولی اگه هر روز نشد هر 2-3 روز میذارم. باشه؟؟؟
از این به بعد هم پستام رو به رنگ صورتی نمی ذارم که وبلاگ یه شکل بشه و نظمش به هم نخوره.
کوچیک همتونم هستیما!!!
تو هم سن و سال پدر من هستی.
پسر تو درس می خواند و کار نمی کند،
من کار می کنم و درس نمی خوانم.
پدر من نه کار دارد ، نه خانه،
تو هم کار داری ، هم خانه، هم کارخانه؛
من در کارخانه ی تو کار می کنم.
و در این کارخانه همه چیز عادلانه تقسیم شده است:
سود آن برای تو، دود آن برای من.
من کار میکنم، تو احتکار می کنی.
من بار می کنم، تو انبار می کنی.
من رنج می برم، تو گنج می بری.
من در کارخانه ی تو کار می کنم.
و در اینجا هیچ فرقی بین من و تو نیست:
وقتی که من کار می کنم ، تو خسته می شوی،
وقتی که من خسته می شوم، تو برای استراحت به شمال می روی،
وقتی که من بیمار می شوم، تو برای معالجه به خارج می روی.
من در کارخانه ی تو کار می کنم.
و در اینجا همه ی کارها به نوبت است:
یک روز من کار میکنم، تو کار نمی کنی،
روز دیگر تو کار نمی کنی، من کار می کنم.
من در کارخانه ی تو کار می کنم
کارخانه ی تو خیلی خیلی بزرگ است.
اما کارخانه ی تو هر قدر هم بزرگ باشد،
از کارخانه ی خدا که بزرگ تر نیست.
کارخانه ی خدا از همه ی کارخانه ها بزرگتر است.
در کارخانه ی خدا همه ی کارها به نوبت است،
در کارخانه ی خدا همه چیز عادلانه تقسیم می شود.
در کارخانه ی خدا ، همه کار می کنند.
در کارخانه ی خدا ، حتی خدا هم کار می کند.
نویسنده: مرحوم قیصر امین پور . کتاب: بی بال پریدن
یا علی
که ز دیدار تو دیوانه ترم تا از ماه
من محال است به دیدار تو قانع باشم
کی پلنگی شده راضی به تماشا از ماه
به تمنای تو دریا شده ام! گرچه یکی ست
سهم یک کاسه آب و دل دریا از ماه
گفتم این غم به خداوند بگویم، دیدم
که خداوند جدا کرده زمین را از ماه
صحبتی نیست! اگر هم گله ای هست از اوست
می توانیم برنجیم مگر ما از ماه
فاضل نظری
یا علی
تو این پست نه میخوام خاطره بنویسم نه شعر بذارم.نصیحت هم نمیخوام بکنم. فقط میخوام در مورد مشکلی حرف بزنم که شاید خیلی از شما و خود من گرفتارشیم:
آهنگ مبتذل
البته شاید خیلیامون تعریف درستی از غنا نداشته باشیم که گرفتار چنین مشکلی میشیم.
آهنگ غنا آهنگیه که آدم رو تحریک میکنه.« چه از لحاظ شعری و چه از لحاظ موسیقیایی». مثلا شاید خیلی از آهنگا باشن که سبک نامناسبی دارن و شعر بسیار زیبایی دارن و بعضی از افرادی که فقط به شعر اهمیت میدن جذب اون آهنگ بشن.مثل بعضی از آهنگای رپ که شعرهای اجتماعی و زیبایی دارن ولی سبک مبتذلی دارن که غنا حساب میشه. یا بعضی از آهنگا هستن که سبک بسیار زیبا و سنگین و خوشایندی داشته باشن ولی شعر مبتذلی دارن . و نه حتی مبتذل. شعر به درد بخوری ندارن. چون شعر که حتما نباید مبترل یا هزل باشه که نامناسب حساب بشه. بلکه خیلی لز شعرایی که موضوع مشخص و یا درست و به دردبخوری ندارن هم جز همون شعرای مبتذل هستن. مگه ما نمیگیم که اسلام دین زندگیه. پس آیا نباید در تمام موارد به کار برد؟ که موسیقی یکی از کاربردی ترین مواردشه. پس کمی بیشتر فکر و سپس عمل کنیم.البته اول خودم انشاالله.
همین
یا علی
من که خیلی با تموم شدن این سریاله حال کردم. تا حالا یه فیلم ایرانی ندیده بودم یا یادم نمیاد که اینقد قشنگ تموم شده باشه. ما چی فکر میکردیم و چی شد. باید این فیلم رو از دو نظر بررسی کرد. یکی جنبه ی تخیلیش که همون جلو عقب اومدنای محسن بود که میخواست بگه امکان نداره و اگه امکان داشت هیچ چیزی بند نمیشد. تو قرآن هم هست که وقتی جهنمیان به خدا التماس میکنن که به ما عمر دوباره بده ، خدا مخالفت میکنه. یکیشم از نظر واقعیش بود. واقعیش اینجا بود که میخواست بگه هر کسی میتونه سرنوشت خودش رو تعیین کنه. حتی کوچکترین کاری میتونه رو آینده ی خودت و دور و بریات تاثیر گذار باشه. واقعا که دمش گرم افخمی با این فیلم زیبایی که ساخت.
ولی چون نمیخوام فقط تعریف کنم یه سوتیشم بگم (البته به نظر خودم و شاید به نظر شما من اشتبا میکنم) که خیلی گنده بود. اگه یادتون باشه دفعه دوم که محسن و غزل رفتن پیش مامان غزل، مرده بود. بعد یک یا دو روز بعد محسن رفت 64. یه روز هم تو اونجا بود بعد دوباره رفت سال 88. یعنی میشه حداکثر 3 روز. اگه یادتون باشه برا قضیه غلامرضا و مامان محسن، محسن گفت که مرگ تغییر نمیکنه و دست خداست. پس وقتی سومین بار رفت 88 باید مامان غزل 3 روز پیش فوت کرده باشه. پس غزل نباید عروسی میکرد تو سوم مادرش. امیدوارم فهمیده باشین.
همین
یا علی
این جمع پراکنده اگر ایل ندارد
دلبسته ی نام ست که فامیل ندارد
دیری ست برادر به برادر نکند رحم
هر طایفه ای این همه قابیل ندارد
چون عاقبت عشق نه کفر است و نه ایمان
ابلیس در اغفال تو تعجیل ندارد
سردرگمی از ماست ولی قصه ی آدم
قرآنی و توراتی و انجیل ندارد
شاعر: نمیدونم. چند روز پیش که برا ثبت نام رفته بودم همدان پسر عمم گفت این خواجه امیریه رو گوش کردی . بعد برام همینو گذاشت . دیدم ای دل غافل. ما رو بگو فکر میکردیم همه خواجه امیریارو گوش دادیم. خیلی قشنگ بود .من که خیلی حال کردم. حالا رفتم هر چی تو اینترنت گشتم که فایلشو پیدا کنم همشون خراب بود. بالاخره یه جا پیدا کردم که فک کنم خودش باشه. آخه من خودم هنوز دانلودش نکردم. اگه این نبود بگین تا خودم اونی که دارم رو آپلود کنم. شما هم اگه پیدا کردین تو نظرات آدرسش رو بذارین.
یا علی
«شاید» خیلیا باشن که بگن:« این کیه اومده وبلاگ زده. هیچ حرفی نداره بزنه . فقط یکی دو تا کتاب شعر خریده ، باز کرده گذاشته جلوش از روش بعضی شعراش رو مینویسه.اگه همون اول میومد کتاباش رو معرفی میکرد سنگینتر بود و نیاز به این همه تایپ نداشت.» باید تو جواب این عزیزان بگم که بنده حرف خیلی زیاد دارم. ولی وقتی میخوام بیان کنم می بینم شعرایی هستن که همین حرفام رو زدن. شعر هم که می دونین تاثیرگذاریش بیشتره برا همین شعر میذارم.ولی اگه دیدم شعر مناسبی پیدا نکردم مجبورم متن بذارم. مثل بعضی از پستام.
همین
یا علی
در چشم آفتاب چو شبنم زیادی ام
چون زهر هر چه باشم اگر کم زیادی ام
بیهوده نیست روی زمینم نهاده اند
بارم که روی شانه ی عالم زیادی ام
با شور و شوق می رسم و طرد می شوم
موجم به هر طرف که بیایم زیادی ام
همچون نفس غریب ترین آمدن مراست
تا می رسم به سینه همان دم زیادی ام
جان مرا مگیر خدایا که بعد مرگ
در برزخ و بهشت و جهنم زیادی ام
قرآن به استخاره ورق خورد!کیستم؟!
بین برادران خودم هم زیادی ام
فاضل نظری
یا علی
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا
افتادمو باید بپذیرم که بمیرم
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم
این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی ست
من ساخته از خاک کویرم که بمیرم
خاموش مکن آتش افروخته ام را
بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم
فاضل نظری
یا علی
ببخشید چند روز بود که وبلاگ رو آپ نکرده بودم. آخه رفته بودم همدان برای ثبت نام دانشگاه.
ما هم رفتیم قاطی دانشجوها و شاید بعدش مرغا.
شهر خیلی قشنگیه . آب و هوای خیلی خنکی داره البته الآن وای به حال زمستون یا حتی پاییز.
شهر نسبتا مذهبی. مردم با صفا با لهجه ی خیلی شیرین و با مزه.
در مورد دانشگاهم بگم. دانشگاه بوعلی رو که میشناسید ، ما روبروشیم! دانشگاه تازه ساز و شیک و باکلاسیه. رشته موادش که بنده توش قبول شدم پارسال سال اولش بود. استاداش شنیدم بیشترشون از بوعلین. راستی درشم از این اتوماتیکاس. انشالله به امید خدا تصمیم گرفتم تا آخر سال کاری کنم که دیگه باز و بسته نشه. از دیروز هم این نقشه رو عملی کردم. کلاسامونم از ۴ مهر شروع میشه. این ترم ۷ تا درس دارم و ۱۸ واحد که چون ترم اوله خود دانشگاه انتخاب کرده.
یه ویژگی بامزه و زجرآوری که شهرش داره اینه که مغازه هاش ساعت ۱۰ میبندن. خدا رحم کنه.این شهر در اطراف یک مبدان تشکیل شده یه نام امام خمینی. یعنی فکر کنم اول این میدون رو زدن بعد مردم اومدن خونه هاشونو دور میدون زدنو آخه تو نقشه ای که به ما دادن این میدون دقیقا در مرکز شهره و خیابونها دورش به صورت دایره دایره تشکیل شده. میگن همدانیا خیلی خسیسن. حتی از اصفهانیای عزیز هم بیشتر.یک چیزی که فکر منو به خودش مشغول کرده اینه که اگه بوعلی سینا در شهر همدان فوت نمی کرد هدانیا چکار میکردن. آخه همه ی چیزاشون به نام بوعلیه. دانشگاه بوعلی. میدان بوعلی. هتل بوعلی . حتی آرم شهرداری هم مقبره ی بوعلیه. یعنی همه چیزشون رو بوعلی میچرخه.
تو این چند وقت که تهرانم میخوام اینقد پست بذارم که تو اون روزایی که تو دانشگاهم و نتونستم برا شما چیزی بذارم، اونا رو بخونین.
فعلا
یا علی
بهترینهای خود را
به کسی میبخشد
که حق انتخابش را به او میسپارد.
*** شاید شما هم تو این شبای قدر برای جور کردن مفاتیح مشکل داشتین. یا نه . اصلا تو طول سال میخواین دعایی زیارتی چیزی بخونین. اگه این جوری هستین میتونین به سایت مبین موبایل برین. این سایت که خدا خیرشون بده یه سری برنامه درس کردن که رایگان تو سایتشون گذاشتن. در ضمن ما رو هم از دعای خیرتون فراموش نکنین تو این شبه آخر. تو رو خدا.
یا علی
با پاي دل قدم زدن آن هم کنار تو
باشد که خستگي بشود شرمسار تو
در دفتر هميشه ي من ثبت مي شود
اين لحظه ها عزيزترين يادگار تو
تا دست هيچ کس نرسد تا ابد به من
مي خواستم که گم بشوم در حسار تو
احساس مي کنم آه جدايم نموده اند
همچون شهاب سوخته اي از مدار تو
آن کوپه ي تهي منم آري که مانده ام
خالي تر از هميشه و در انتظار تو
اين سوت آخر است و غريبانه مي رود
تنهاترين مسافر تو از ديار تو
هر چند مثل آينه هر لحظه فاش تو
هشدار مي دهد به خزانم بهار تو
اما در اين زمانه عسرت مس مرا
ترسم آه اشتباه بسنجد عيار تو
محمد علی بهمنی
*** مصرع اول بیت آخر این دو کلمه رو نمیدونم چیه (( عسرت مس)). آخه خودم اینو از جایه دیگه ای گرفتم . هر کی فهمید بگه که درستش کنم. حالا فعلا با بیتای قبلیش حال کنین.
همین
یا علی
حتما میدونین که تو این چند روز جوابای کنکور اومده و خیلیا درگیرش بودن و هنوز هم خیلیا درگیرش هستن برای ثبت نام.الحمدلله من که تو همون رشته ای که میخواستم قبول شدم و امیدوارم همه ی کنکوریا از نتیجشون راضی باشن:
مهندسی مواد دانشگاه صنعتی همدان
همدان که شهر خیلی قشنگیه(هر چند که خودم هنوز نرفتم) و دانشگاهشم فک کنم دانشگاه خوبیه.
به هر حال. انشاالله دوشنبه یا بعد از ظهر یا شب عازم همدانم که سه شنبه ثبت نام کنم و کارو تمام کنم.
همین
یا علی
از خانه بيرون مي زنم اما کجا امشب
شايد تو مي خواهي مرا در کوچه ها امشب
پشت ستون سايه ها روي درخت شب
مي جويم اما نيستي در هيچ جا امشب
مي دانم آري نيستي اما نمي دانم
بيهوده مي گردم بدنبالت
‚ چرا امشب ؟هر شب تو را بي جستجو مي يافتم اما
نگذاشت بي خوابي بدست آرم تو را امشب
ها ... سايه اي ديدم شبيهت نيست اما حيف
اي كاش مي ديدم به چشمانم خطا امشب
هر شب صداي پاي تو مي آمد از هر چيز
حتي ز برگي هم نمي آيد صدا امشب
امشب ز پشت ابرها بيرون نيامد ماه
بشكن قرق را ماه من بيرون بيا امشب
گشتم تمام کوچه ها را ‚ يك نفس هم نيست
شايد که بخشيدند دنيا را به ما امشب
طاقت نمي آرم ‚ تو که مي داني از ديشب
بايد چه رنجي برده باشم ‚ بي تو ‚ تا امشب
اي ماجراي شعر و شبهاي جنون من
آخر چگونه سرکنم بي ماجرا امشب
شاعر : استاد محمد علی بهمنی
همین ترانه با صدای زنده یاد ناصر عبداللهی از وبلاگ ناصریا
یا علی
یا علی
تایید این مطلب آنکه سیصد سال پیش در پیمان نامه ی یکی از سردمداران فرقه های اسلامی آمده است:«باید مصحف، نقص شود و به غیر عربی ترجمه گردد.»
قرار است حکومت دولت های اسلامی به دست خود مسلمانان باشد و کفار به واسطه ی دست نشانده های خود بر ما سیطره داشته باشند؛ زیرا روشن است که ترجمه ی قرآن دیگر قرآن نیست.مقصودشان این است که قرآن در دست مسلمانان نباشد تا بر آنها حکومت کنند، یعنی قرآن نظیر همین تورات و انجیل فعلی باشد که به زبان فارسی هم ترجمه و چاپ شده است.
و نیز قرار است آیات برائت از مشرکین و سب و لعن کفار از قرآن اسقاط گردد. و فقط آیات مربوط به خداپرستی باقی بماند.مثل تورات و انجیل فعلی. و گاهی هم شنیده می شد که می گفتند: آیات منتخبه به جای قرآن چاپ شود تا اینکه کل قرآن در دست ها نباشد. یعنی : از قرآن به جز درس آن { و یا :عکس آن} باقی نمی ماند.
البته در این صورت درس قرآن هم نمی ماند، بلکه درس بعض قرآن می ماند، نه تمام قرآن!
آیا نباید این مطلب را همیشه عنوان کرد تا مسلمانان بیدار شوند؟! باید مسلمانان را تنبه دهیم که استعمارگران و کفار خیال دارند از هر راهی و به هر وسیله ای که شده قرآن را از دست آنها بگیرند. الآن یکی از حکومت های اسلامی قرآن چاپ می کند و دیگران نمی توانند قرآن را چاپ کنند. معلوم است چیزس را که خودشان به دست مسلمانان داده اند خودشان هم می توانند پس بگیرند یا تغییر دهند. ابتدا هیئت اجتماعیه قرآن را می گیرند و به صورت اجزا و جزوات به دست مسلمانان می دهند و کم کم آن اجزا را هم از دستشان می گیرند. یا ابتدا آیات منتخبه و مجموعه ای مواعظ و حکم و تاریخ و قصص قرآن و در نتیجه قرآن ناقص را به دست مردم می دهند،بعد همان را هم به آسانی از دست آنها می گیرند. ما هم با همه ی بیداری و توطئه های دشمنان در خوابیم، پس کی بیدار می شویم تا ببینیم دشمن علیه ما چه می کند؟!
منبع : کتاب «در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت» . نوشته محمد حسین رخشاد
پ ن۱: پس کی بیدار می شویم تا ببینیم دشمن علیه ما چه می کند؟!
پ ن ۲: آقا سعید، اشتباه برداشت کردین. من دعوا نکرده بودم همون جر و بحث های همیشگی بود که از دستشون خسته شده بودم . همین.
پ ن ۳: در ضمن من خودم هم تا ساعت ۱ خواب بودم. بعد از ظهر رفتم
پ ن۴: حالا پایه ی نمایشگاه قرآن هستی؟
پ ن۵: چرا آی دی ما رو قبول نمی کنی؟
یا علی
azize man ye davaye kooooochoooloooo ke dige post zani nadare!!!! be jaye in kara ye kam gozasht dashte bash
sharmande finglish minevisam felan farsi nadaram
rasti emrooooozam ta 2 khabam bord!! sharmande ha!!! mamanam sedam zad vali bidar nashodam dige
یادش بخیر دوران طفولیت. چه قدر راحت بودیم. اینقدر ادا اطفار نداشتیم. الان سر کوچکترین چیزی با بابا ننم جر و بحثم میشه. اون موقع هم جر و بحث می کردیم ولی نه اینقدر جدی که بخوایم قر کنیم. اگر هم قر میکردیم زود آشتی میکردیم و بیشتر شبیه لوس کردن خودمون بود. ولی الان این «غرور» لعنتی اجازه نمیده. سر هر چیزی جر و بحثمون میشه . دیگه خسته شدم از این اخلاق ... . پدر مادرم هم خسته شدن.
همین
یا علی
مولای یا مولای، انت الغفور و انا المذنب و هل یرحم المذنب الا الغفور.
پیروزی، خیابان پنجم نیروی هوائی، بیت الرقیه.
هر شب از ساعت ۹:۳۰ تا ۱۱:۱۵ .
یا علی
امیرالمومنین(ع):« نگوئید رمضان، زیرا نمی دانید رمضان چیست؛ و اگر کسی گفت، باید صدقه داده و روزه بگیرد . بلکه همانطور که خداوند فرموده است بگوئید ماه رمضان».
ماه رمضان امسال هم بالاخره اومد . شاید خیلیا باشن که بخوان تو این ماه «آدم» بشنو همون چیزی بشن که خدا و ژیغمبرش دوست دارن که البته خیلی خوبه و لی اگه بتونن. ولی من میدونم نمیتونم. برا همین تو این ماه نمی خاوم «انسان کامل» بشو و نمی خوام کار خاصی انجام بدم. فقط میخوام یه کار خاصی رو انجام ندم: نگاه حرام. بزرگترین مشکل من و شاید خیلیای دیگه همین باشه.
من دعا میکنم که بتونم. شما هم دعا کنین که به دعاتون سخت محتاجم.
همین
یا علی