مراحل چهارگانه آماده سازی یك تحقیق در ایران
1- CTRL + A
CTRL + C- 2
CTRL + V- 3
4 - CTRL + P
متوجه شدین یا توضیح بدم؟؟؟ تابلوئه
آخه بنده خدا ۲۱ سال بیشتر نداشت . چرا اون ؟ چرا اینقدر زود ؟
بنده خدا تازه اوله عشق و حالش بود . چرا اینقدر زود ؟!
من که دارم دیوونه میشم .
خدایا ! هر چی زودتر منم به اون ملحق کن !
پ.ن ۱ : سلام.
پ.ن ۲ : پنج شنبه ی این هفته رفته بودم اصفهان عقد « پسر عموم » !! جای شما خالی !
پ.ن ۳ : خدا روزی همتون کنه انشالله !
پ.ن ۴ : امروز صبح یکی از رفقام پیامک فرستاد که : « سلام . من امروز ساعت ۱ بعد از ظهر دارم میرم کربلا . انشالله یه بار همگی با هم بریم . حلالم کن . »
پ.ن ۵ : ورود حامد نجفی عزیز رو به جرگه وبلاگ نویسان تبریک میگم . انشالله حضوری مستمر داشته باشه . ایشون دانشجوی رشته مهندسی مواد دانشگاه صنعتی اصفهانه .
پ.ن ۶ : دیگه حرفی ندارم .
یا علی
معانی واقعی و کاربردی برخی اصطلاحات دانشگاهی جدید!
دانشجوی سال دومی: دانشجویی که فکر نمیکند با تحصیلات دانشگاهی بتواند آیندهی بهتری برای خودش بسازد.
دانشجوی سال سومی: دانشجویی که مطمئن شده است با تحصیلات دانشگاهی نخواهد توانست آیندهی بهتری برای خودش بسازد.
دانشجوی سال چهارمی: دانشجویی که دیگر نه فکر میکند، نه به چیزی اطمینان دارد و نه آیندهی برای خود متصور است.
مشروط: دانشجویی که به خاطر علاقهی زیادش به درس خواندن، مورد حسادت قرار گرفته و از این رو دانشگاه او را ملزم کرده است که در ترم بعدی بیش از حد معینی واحد انتخاب نکند تا به بقیه هم برسد! کلمه مشروط از «مشروطه» میآید که عدهای معتقدند باعث رونق گرفتن دانشگاه در ایران شد. عدهی دیگری هم معتقدند که رونق گرفتن کار مشروطها باعث اضمحلال مشروطه شد.
تقلب: دانش دوپینگی
سهمیه: دوپینگ قانونی.
گوسپند: نوعی جانور که جز نوشتن جزوه، حفظ جزوه و پاس کردن درس از روی جزوه هیچ کار دیگری در دانشگاه نمیکند. چنین موجوداتی در دانشگاههای مشهور بیشتر دیده میشوند و فرق آنها با سایر گوسپندان در این است که نه کلهی این گوسپندان قابل استفاده است و نه پاچهی خوشمزهای دارند.
جزوه: دستنوشتههایی که گمان میشود عصارهی یک کتاب است. اما در واقع تفالهی بخشی از آن است. دستگاه تفالهگیری «استاد» نامیده میشود.
استاد حل تمرین: دانشجوی ترم بالاتری که در ازای گرفتن شندرغاز پول و شنیدن لفظ «استاد» چنان از خودبیخود میشود که تن به خورد گچ تخته و مسخره شدن توسط سی چهل تا دختر و پسر میدهد.
خرخوان: نوعی خر که توانایی مطالعهی مداوم به مدت ۷۲ ساعت را دارد. نطفهی این موجودات در دورهی دبیرستان بسته میشود و در کلاسهای کنکور به بلوغ میرسند. این موجودات اغلب در کافه تریاهای دانشکدهها استحاله میشوند.
تریا: محلی برای فرار از غذای سلف که در این حالت مصداق بارز از چاله به چاه افتادن است. اما صرفنظر از ارزش غذایی آن، از لحاظ فرهنگی اهمیت زیادی دارد. به خصوص برای پژوهندگان زبان کوچه و بازار و کاشفان جدیدترین فحشها و اصطلاحات جنسی.
گرد: جسمی که طول و عرض و ارتفاع آن از مرکزش به یک فاصله است. چنین دخترهایی معمولا در حدود ۱۶۵ سانتیمتر قد و به میزان سه چهارم پی آر ۳ حجم دارند که ناشی از سالها در خانه نشستن و دست به سیاه و سفید نزدن و تست زدن است. سه عاقبت دردناک در انتظار آنهاست: ازدواج، انفجار و ورود به دانشگاه که گزینهی آخری و متعاقب آن استفاده از غذای سلف، دردآورترین آنهاست.
سلف (غذاخوری): فعالترین آزمایشگاه و واحد تولیدی هر دانشگاه که توانایی تبدیل موجودات گوناگون به غذا را دارد. یکی از رایجترین تواناییها که شرط لازم اولیه برای سلف نامیده شدن یک مکان محسوب میشود، توانایی بازیافت چمنهای محوطه به شکل قرمهسبزی است.
گوریل: گونهای از دانشجویان پسر با موهای ژولیده و لباسهای بدفرم که از بوی سیر دهان و عرق لباسهایشان نمی توان کمتر از سه متر به آنها نزدیک شد. این جانوران معمولا پس از فارغالتحصیلی بهجای اعزام به قلب جنگلهای آمازون در پشت میزهای مدیریت و ریاست جای میگیرند.
شاسکول: دانشجویی که بعد از ۲۰ بار جزوه دادن به یکی از دانشجویان جنس مخالف هنوز فکر میکند خط خوبش باعث محبوبیتاش است.
پلشت: دانشجویی که حاضر است کیسه فریزر دور بشقابش بکشد و با قاشق یک بار مصرف غذا بخورد تا مجبور نباشد روزی یکبار ظرفهایش را بشوید.
بتونهکاری: فریضهی واجبی که بیشتر دختران دانشجو صبحها قبل از حرکت به سمت دانشگاه بر روی صورت خود انجام میدهند تا دیدارشان قابل تحمل شود. معمولا هم نمیشود.
جلبک: نوعی دانشجو با آیکیوی حیرتبرانگیز و توانایی جزوه نوشتن حتی از روی سرفههای استاد. تراکم زیستی این جانداران در دانشکدههای علوم انسانی بیشتر است.
دکتر: لفظی که تا پیش از دوران وزارت کشور دکتر کردان یک پیشوند لذتبخش بود و پس از آن فحشی زشت محسوب میشود. با این حال، به دلایل روانی ناشناختهای تمام دانشجویان رشتههای پزشکی و دامپزشکی همچنان علاقهی وافری دارند که از ترم اول تحصیل دیگران آنها را با لفظ خطاب کنند.
کافور: مادهی اصلی تشکیل دهندهی غذاهای سلف پسران که گویا از قدیم با عارضهی «زنگزدگی» در ارتباط بوده است چرا که شاعر فرموده: برعکس نهند نام زنگی کافور!
بورسیه: همزمانی کار و تحصیل که ماحصل آن تلفیق درسنخوانی و اززیرکاردررویی است.
پروژه: کار عملی که دانشجوها با هم انجام میدهند. بعضیها هم روی هم!
تحقیق: تالیف یا ترجمهی بخشی از کتابی که استاد در نظر دارد بعدا به نام خودش چاپ کند در ازای گرفتن مقدار ناچیزی نمرده.
پروپوزال: نوشتهی بی ربط کوتاهی که در آن دربارهی نوشتهی بیربط بلندی که بعدا نوشته یا کپی پیست خواهد شد، توضیح داده میشود.
پایاننامه: تایپ یا کپی-پیست کردن مقداری متن پراکنده در کتابها و پایاننامههای قدیمیتر در یک فایل و پرینت گرفتن از آنها و صحافی کردن مجموعه. خوشبختانه با پیشرفت علم و تکنولوژی، تمام این فرآیندها با صرف هزینهی معقولی به طور کاملا خودکار و بدون دخالت دست و ذهن انجام میگیرد.
دانشنامه (مدرک): درپوش کوزه.
جابجایی (دانشجویی): تفاوت علمی دانشگاهها به زبان پول.
ارث پدری (طلب بابا): طلبی که بعضی از دانشجویان مثلا” ارزشی از دیگران دارند و معمولا به صورت گزارههایی همچون «چرا این لباس رو پوشیدی؟»، «چرا موهات دیده میشه؟»، «دیگه این موسیقی رو نشنوم ها»، «دیگه نبینم با هم کِروکِر میکنین»… بروز میکند.
کارتنخواب: دانشجوی بیخوابگاه که معمولا پس از سر و سامان گرفتن و هم اتاق شدن با چند دانشجوی شهرستانی، حسرت کارتنخوابی و دربدری را خواهد کشید.
افزایش سنوات: حاصل ز گهواره تا گور دانش جوییدن.
پاچهخواری: یکی از راههای گرفتن نمره از اساتید به طور شرافتمندانه. البته شرافتمندانه در قیاس با سایر راهها!
انتظامات: شحنهی دانشگاه و مسئول برقراری نظم حتی به قیمت بینظمی. ستاد کارآفرینی برای اقوام و خویشان فاقد تحصیلات دانشگاهی و بعضا دبیرستانی مسئولان دانشگاه.
کفش پاشنه بلند (تق تقی): ابزار تولید آژیر ورود و یا نزدیک شدن دختر دانشجویی که دانشگاه را با مجلس عروسی اشتباه گرفته است.
سنگپای قزوین: مهمترین عامل برای اخذ دکترای افتخاری از آکسفود بدون داشتن لیسانس.
کاردانی پیوسته: پیوند دانشگاه با دبیرستان به کف با کفایت دانشجویانی که در حد دوره راهنمایی معلومات دارند و رفتارشان مثل دبیرستانیهاست.
خر زدن: تنها نوع حیوانآزاری که انسانها روی خودشان هم انجام میدهند. خر زدن در شبهای امتحان به پیک خود میرسد.
بحر تعمق: حالتی که به دانشجویان پس در حال مطالعهی دقیق روزنامه روشنفکری خبر ورزشی دست میدهد.
روح: عضوی از استاد که در جلسهی امتحان و پس از دیدن برگهی سوالاتی که ربط چندانی به درسها ندارد، از آن به وفور یاد می شود. ادامهی عملیان بر روی برگه دنبال میشود.
صلاحیت داشتن: با مسئول یکی از نهادهای مستقر در دانشگاه سلام و علیک داشتن.
پول: عامل بدبختیهای بزرگی مثل ازدواج و تحصیل در دانشگاه آزاد.
هییز: دانشجو یا مامور انتظامات یا کارمند یا حتی استاد عزیزی که وظیفهی زبانش را به چشمش محول کرده است!
اسکن استخوان: طرز نگاه کردن افراد فوقالذکر که معمولا از پاشنهی کفش همکلاسیها شروع شده و به نوک مقنعهی آنها منتهی میشود.
افتادن: سقوط از بالا به پایین که به خاطر عوامل مختلفی چون جاذبهی زمین، درس نخواندن، جزوه نداشتن، شکست در عشق و امثال آنها اتفاق میافتد.
ازدواج دانشجویی: اشتباه صنفی.
کتابخانه: جایی برای حرف زدن، رد و بدل کردن جزوات و فایلهای بلوتوثی، اسم ام اس فرستادن و بعضا رونویس تکالیف و تمرینها.
منشی گروه: همه کاره ی گروه. دست کم خودش که اینطور فکر میکند.
حذف ترم: خودکشی آبرومندانه از ترس مرگی مفتضحانه
منبع : مهدون للمهدی
یا علی
ارزوهاي يك زن
قورباغه ای در تله ای گرفتار بود. قورباغه حرف می زد! رو به خانم گفت؛ اگر مرا از بند آزاد کنی، سه آرزویت را برآورده می کنم.
خانم ذوق زده شد و سریع قورباغه را آزاد کرد. قورباغه به او گفت؛ نذاشتی شرایط برآورده کردن آرزوها را بگویم. هر آرزویی که برایت برآورده کردم، ۱۰ برابر آنرا برای همسرت برآورده می کنم!
خانم کمی تامل کرد و گفت؛ مشکلی ندارد.
آرزوی اول خود را گفت؛ من می خواهم زیباترین زن دنیا شوم.
قورباغه به او گفت؛ اگر زیباترین شوی شوهرت ۱۰ برابر از تو زیباتر می شود و ممکن است چشم زن های دیگر بدنبالش بیافتد و تو او را از دست دهی.
خانم گفت؛ مشکلی ندارد. چون من زیباترینم، کس دیگری در چشم او بجز من نخواهم ماند. پس آرزویش برآورده شد.
بعد گفت که من می خواهم ثروتمند ترین فرد دنیا شوم. قورباغه به او گفت شوهرت ۱۰ برابر ثروتمند تر می شود و ممکن است به زندگی تان لطمه بزند.
خانم گفت؛ نه هر چه من دارم مال اوست و آن وقت او هم مال من است. پس ثروتمند شد.
آرزوی سومش را که گفت قورباغه جا خورد و بدون چون و چرایی برآورده کرد.
خانم گفت؛ می خواهم به یک حمله قلبی خفیف دچار شوم!
نکته اخلاقی: خانم ها خیلی باهوش هستند. پس باهاشون درگیر نشین.
قابل توجه خواننده های مونث؛ اینجا پایان این داستان بود. لطفاً صفحه را ببندید و برید حالشو ببرید.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مرد دچار حمله قلبی ۱۰ برابر خفیف تر از همسرش شد
تغییر چهره ی یک خانواده طی 31 سال!!!

یا علی
مقایسه ی عشق های قدیم و عشق های جدید!

عشق قدیم:
پ.ن۱:سلام
پ.ن۲:خوبین؟
پ.ن۳: آقا این همدان دیگه داره اعصابمون رو خرد میکنه.هر روز سیل میاد .تا حالا ۳ یا۴ بار سیل اومده. یه بار هم عکس گرفتم که انشاالله تو پستای بعد میذارمشون.
پ.ن۴:فعلا ...
یا علی
آگهی استخدام بانک
1-داشتن 18سال تمام و کارت پایان خدمت وظیفه عمومی
2-اعصاب فولادی
3-صبر ایوب
4-معده کوهان دار جهت تحمل گرسنگی طولانی حین انجام وظیفه
5-مثانه صبور 4لیتری ضد نشت با مقاومت بالاو کلیه های ضد سنگ
6-برخورداری از آنزیم هضم سریع فحاشی ارباب رجوع
7-گوشهای عضلانی و قوی جهت تحمل عینک ته استکانی آینده
8- بدن مقاوم در برابر کلیه بیماریها
9- چهاردستها در اولویت می باشند
10-شتاب بالای کاری با گشتاور 1500اسب بخار
11-نیش همیشه باز جهت مشتریان عزیز
12-آشنایی با چگونه زیستن در زیر خط فقر
13-التزام به عبارت همیشه حق با توست مشتری جون!!!
14-چشم پوشی از آسایش و رفاه
اینجانب ........... با کمال پوست کلفتی ضمن مطالعه و قبول شرایط فوق موافقت خود را با داغون کردن آینده ام اعلام می دارم و حق هرگونه اعتراضی را در آینده از خود سلب می نمایم .
یا علی مددی
سربازی
سربازی سخت است جان به لب می آید
دیــوانه کسی است کــه داوطلب می آیـد
غـــذای ما ســربـــازهـــا آشــه و عـدس
روی آن چیـــده شـــده مـــوش و مــگس
بـــخــورم یــا نــخــورم بی آش می مونم
قـــدر آش نـــنــه رو حــــالا می دونــــم
حـــقـــوق مــا ســــربـازها ۱۹۰۰ تومنه
بـگــیرم یا نــگـیــرم بی پــول می مـــونم
قـــدر پـــول بـــابـــا رو حــالا می دونــم
خیـــال کـردم که سربازی دو ســال است
ندانــســتم که عــمر یــک جـــوان اســـت
از وقــــتــی کــه بــه زابـــل رســـیـــــدم
صـــدای طـــبـــل و شیــپـــور را شــنیدم
بــه خــــــط کردند تراشـیـدنـد ســــرم را
لـبـــاس آشـــخــوری کـردنــد تــنــــــم را
لــبـــاس آشــخوری رنــگ زمـیـن اســت
بـــرادر غـــم مخــور دنـیـا همـیــن اسـت
نامه
گيرنده : همسر عزيزم
موضوع : من رسيدم
مي دونم که از گرفتن اين نامه حسابي غافلگير شدي. راستش آنها اينجا کامپيوتر دارند و هر کس به اينجا مي آید مي تواند براي عزيزانش نامه بفرستد . من همين الان رسيدم و همه چيز را چک کردم . همه چيز براي ورود تو رو به راه است . فردا مي بينمت . اميدوارم سفر تو هم مثل سفر من بي خطر باشد . واي چه قدر اينجا گرم است !!!
ترم یکی سلام، پشت کنکوری سلام، سعید مرشد سلام!
دانشجوي دختر: موجودي كه درس ميخواند و ديگر هيچ . بزرگترين تفريح زندگيش حل كردن تكاليف منزل است
دانشجوي پسر: موجودي است كه جز براي حاجت غذا و قضاي حاجت از خواب بيدار نميشود. بزرگترين تفريحش بعد از خواب فيفا ۱۰ است.در شب امتحان درس ها را سه سوته جمع مي كند و مردانه پاس مي كند
جزوه: واسطه امر خير كه نوشتن ان توسط دختران دانشجو به مثابه سند منگوله دار ازدواج است.
کل کل شعری حمید مصدق و فروغ فرخ زاد در شعر معروف سیب
تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت
“جواب زیبای فروغ فرخ زاد به حمید مصدق”
من به تو خندیدم
چون که می دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه
پدر پیر من است
من به تو خندیدم
تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک
دل من گفت: برو
چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را….
و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت
رومئو و ژوليت در محل کار!!
به: ژوليت
شماره نامه: ١٢٣٧٨٠٩
موضوع : درخواست عشق
خانم ژوليت عزيز،
بسيار خرسندم که به آگاهي شما برسانم که اين جانب از تاريخ شنبه ١٤ اکتبر به عشق شما گرفتار شدهام.
پيرو ملاقاتي که با هم در تاريخ ١٣ اکتبر در ساعت ٣ بعد از ظهر داشتيم ….. من خودم را به عنوان يک عاشق سينه چاک به شما تقديم مينمايم.
اين علاقه نخست به مدت سه ماه به طور آزمايشي خواهد بود و به شرط سازش و تفاهم به صورت عشق دائم در خواهد آمد.
البته پس از تکميل دوره آزمايشي، به صورت کارآموزي قابل ادامه خواهد بود و انجام و ارائه ارزيابي اين طرح منوط به ترفيع مقام از عاشق بودن به همسر بودن ميباشد.
تمامي هزينههاي متحمل شده براي خوردن قهوه و رفتن به گردش از ابتدا به طور مساوي به عهده هر دو طرف ميباشد.
لهذا بسته به حسن خلق شما، شايد من سهم بيشتري از هزينهها را به عهده بگيرم و مسلما من به اندازه کافي بلند نظر خواهم بود که بخشي از مخارجي که به حساب شما است را تامين کنم..
بدين وسيله تقاضا ميکنم ظرف مدت ٣٠ روز از دريافت اين نامه نسبت به ارسال پاسخ مقتضي اقدام فرماييد. در غير اين صورت اين درخواست خود به خود و بدون اخطار لغو خواهد گرديد و اينجانب شخص ديگري را مد نظر قرار خواهم داد.
بسيار مشعوف خواهم شد در صورتي که خود مايل به قبول اين پيشنهاد نيستيد اين نامه را براي خواهر خود ارسال نماييد.
با تقدیم بهترين آرزوها براي شما
پيشاپيش از شما سپاسگزارم
ارادتمند
رومئو، مدير کار گزيني
کل کل شعرا بر سر یک بیت شعر!!!
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا / به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
صائب تبریزی
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا / به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد / نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را
شهریار
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا / به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را
هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد / نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند / نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را
منبع: وبلاگ ممهدون للمهدی
یا علی