سیب سرخ

تو این پست میخوام یکی از زیباترین عاشقانه های فارسی-البته به نظر خودم- رو بذارم. امیدوارم شما هم باش حال کنید:

با هر بهانه و هوسی عاشقت شده ست

فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده ست

چیزی ز ماه بودن تو کم نمی شود

گیرم که برکه ای، نفسی عاشقت شده ست

ای سیب سرخ غلت زنان در مسیر رود

یک شهر تا به من برسی عاشقت شده ست

پر می کشی و وای به حال پرنده ای

کز پشت میله ی قفسی عاشقت شده ست

آیینه ای و آه که هرگز برای تو

فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده ست

فاضل نظری

یا علی

 

آخرین سلاح: گریه

آدم خلیفه ی تنهای خدا

روی زمین است

امپراتوری که گاهی باید برگردد به

آخرین سلاحش

«... و سلاح او گریه است»

فاضل نظری

یا علی

سفرنامه ی ابن صالح - 2

... بعد که اومدیم بالا رفتیم به طرف وانت و بازم همون داستان حال به هم خوری.حالا که اومدیم بالا تا خواستیم بشینیم گفتن پاشین که میخوایم چادرا رو نصب کنیم.حالا که نصب کردیم اومدیم بخوابیم چشتون روز بد نبینه دیدیم زمین شیب داره در حد تیم ملی یا شایدم بوندس لیگا!!! و همچنین پر از سنگای ریز و درشت. گفتیم کوتاه بیاید بابا. چه فرقی داره رو زمین شیب دار پر از سنگ بخوابیم یا زمین صاف جلوی امام زاده؟ ولی هرچی ما میگفتیم میگفتن نه. مسئولان تصمیم گرفتن اینجوری باشه.بالاخره اردو بود و هرکی نمی تونس هر کاری که دلش میخواد بکنه . ما هم مث بقیه همونجا خوابیدیم.ولی چه خوابی. اگه کلت بالا بود خون به مغزت نمی رسید و اگه کلت پایین بود همه ی خونا میرفت تو مغزت کلت میترکید. ما که پایین خوابیدیم. ولی بچه های که بالا خوابیده بودن رو ، صبح به دلیل سُر خوردگی باید از بغل ما جمعشون میکردی!!!فردا صبح تقریبا ساعت 5 بود که از خواب بیدار شدیم. نماز ، بعدشم یه زیارت عاشورای مشتی زدیم تو رگ و بعدش ورزش و بعد هم صبحونه . حالا تازه ساعت کارمون شروع شده بود. تقریبا ساعت 7 بود. روز اول بود و زمین خاکی پر از سنگ جلومون بود. یعنی باید همه ی اون زمینو میکندیم.بیل اول رو پدر یه شهید زد که زمین رو هم خودش وقف کرده بود و بعدش حاجی رخ و اهالی بزرگ روستا و بعدش ما.کندن پی مسجد 2 روز کار برد. زمین هم تقریبا خیلی شیب داشت. برا همین قسمت بالایی زمین رو تقریبا باید هم قد خودمون میکندیم .ولی قسمت پایینی رو تقریبا باید20 تا 30 سانت میکندیم. ما اول چند تا کلنگ زدیم. دیدیم نه. تو این نمی تونیم برا خودمون کاره ای بشیم . رفتیم سراغ بیل. اینم سخت بود. ولی از کلنگ که آسونتر بود. بعد از تلاش شبانه روزی دوستان تقریبا ساعت 12 ظهر بود که کار فرت!!! کمی استراحت و نماز ( راستی چه حالی میداد. چون تقریبا 9 روز اونجا بودیم و 9 هم کمتر از 10 میباشد، نمازمون شکسته بود. جاتون خالی. 9 روز نماز شکسنه) و ناهار و بعدش به خاطر اصرار بچه ها باز هم به همون استخر کذایی رفتیم. روز قبلش که رفته بودیم تقریبا 6 یا 7 نفر بودیم. ولی امروز 25 نفر (اگه گردش کنیم) اومده بودن.از این 20 نفر اضافه بر دیروز فقط 2 یا سه نفر دیگه بودن که جرئت کردن بپرن . یکیشون محمد زمانی بود. شانسمون چه دلی داشت. ما دیروز از ارتفاع کم پریده بودیم. ولی اون جرئت کرد و از همون ارتفاع 20 متری پرید. ما هم بهمون بر خورد رفتیم بالا که بپریم. اول که ارتفاع رو دیدیم گفتیم بابا بیخیال. ولی دیدیم که بچه ها دارن میپرن. یکی گفت پایین رو نبین و بپر. ولی ما دیده بودیم و دیگه جرئت نمی کردیم. دودل بودم که بپرم یا نه که یهو فرت!!! یعنی مرشد فرت!!! پریدیم پایین. باورم نمیشد. دیگه اون 10 متریه برام شده بود بازی. حالا دیگه فقط میخواستم از اونجا بپرم. فکرش رو بکن 2 یا 3 ثانیه بین زمین و آسمون معلق باشی.هی میگفتم پس چرا نمیرسم. دل و رودم به هم پیچیده شد. ولی خیلی حال داد. تا به آب رسیدیم یه صدایی ایجاد شد که انگار یکی ترکیده . جو گیر شده بودیم به بچه ها گفتم بریم بالا 2باره بپریم. انا هم خیلی حال کرده بودن. رفتیم بالا ولی دوباره نیومدیم پایین. یادم نیس چرا.

ادامه ی خاطره در پست بعد...

یا علی

 

عشق و سری واگرا!!!

 

منحني قامتم، قامت ابروي توست 

خط مجانب بر آن، سلسله گيسوي اوست 

حد رسيدن به او، مبهم و بي انتهاست

 بازه تعريف دل، در حرم کوي دوست

 چون به عدد يک تويي من همه صفرها 

آن چه که معني دهد قامت دلجوي توست

 پرتوي خورشيد شد مشتق از آن روي تو

 گرمي جان بخش او جزئي از آن خوي توست 

بي تو وجودم بود يک سري واگرا 

ناحيه همگراش دايره روي توست 

(پروفسور هشترودي)

برداشتی از وبلاگ دنیای شیرین مرجان

یا علی

هنوز

هنوزم میشه عاشق شد

آسمانیان

شاید خیلی از شما باشین که سوالای شرعی ای داشته باشین که روتون نشه از کسی حتی با تلفن بپرسین. هر چند که خجالت عذر موجهی برای نپرسیدن نیس. برای همین یه سری ار طلبه ها جم شدن سایتی درست کردن به اسم آسمانیان که تو اون سوالات خودتون رو میتونید از طریق یاهو بپرسید و اگر همون موقع آن بودن جوابتون رو بدن. راستی به سوالای اعتقادی و اجتماعیهم جواب میدن.برای حداقل یه بار استفاده میرزه.

یا علی

مدیریت وبلاگ چه حالی میده!!!

در راستای اینکه مدیر وبلاگ حاج سعید مرشد چند روزی مسافرت تشریف بردن در زمان غیبت ایشون مدیریت وبلاگ قشنگمون به من واگذار شده. شدیدا خواهشمندم که برای تبریک هی دسته گل نفرستین دم خونمون!!!! این مدیریت و میز و دم و دستگاه به هیچکی وفا نکرده!!!

ولی عمرا مدیریت رو پس نمی دم!

قضاوت با شما

یه شب خانم خونه اصلا” به خونه بر نمیگرده و تا صبح پیداش نمیشه! صبح بر میگرده خونه و به شوهرش میگه که دیشب مجبور شده خونهء یکی از دوستهای صمیمیش (مونث) بمونه. شوهر بر میداره به ۲۰ تا از صمیمی ترین دوستهای زنش زنگ میزنه ولی هیچکدومشون حرف خانم خونه رو تایید نمیکنن!

یه شب آقای خونه تا صبح برنمیگرده خونه. صبح وقتی میاد به زنش میگه که دیشب مجبور شده خونهء یکی از دوستهای صمیمیش (مذکر) بمونه. خانم خونه بر میداره به ۲۰ تا از صمیمی ترین دوستهای شوهرش زنگ میزنه. ۱۵ تاشون تایید میکنن که آقا تمام شب رو خونهء اونا مونده!! ۵ تای دیگه حتی میگن که آقا هنوزم خونهء اونا پیش اوناست!!

آخیش!!!

راحت شدم. چقد استرس داشتم. فک نمیکردم اینقد استرس داشته باشم. حتی شب کنکور و روز کنکور و روز اعلام نتایج و خیلی روزای دیگه اینقد استرس نداشتم که الآن برای نهایی کردن انتخاب رشته داشتم. میترسیدم نهاییش کنم و نیم ساعت بعد پشیمون شم. ولی الان که ۱۰ دقیقه میگذره هنوز پشیمون نشدم. به نظر خودم که خوب بود . مجله ی آزمون کانون رو که دیده بودم، با رتبه ی بدتر از من قبول شده بودن تو ۲ یا ۳ تا از همونجاهایی که من زده بودم. ایشالله مهندسی مواد یکی از شهرستانهایی که زدم قبول شم. شمام دعا کنین.

همین

یا علی

آب طلب نکرده همیشه مراد نیست !

از باغ می‌برند چراغانی‌ات کنند

تا کاج جشن‌های زمستانی‌ات کنند    

پوشانده‌اند "صبح" تو را "ابرهای تار"

تنها به این بهانه که بارانی‌ات کنند  

یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند

این بار می‌برند که زندانی‌ات کنند

ای گل گمان مبر به شب جشن می‌روی 

شاید به خاک مرده‌ای ارزانی‌ات کنند 

یک نقطه بیش فرق "رحیم" و "رجیم" نیست

از نقطه‌ای بترس که شیطانی‌ات کنند

آب طلب نکرده همیشه مراد نیست

گاهی بهانه است که قربانی‌ات کنند

غزلی زیبا از شاعر فوق العاده توانا و خوش ذوق: فاضل نظری

شعرهای دیگری از فاضل

و همچنین

یا علی

سفرنامه ی ابن صالح - 1

گوش شیطون کر دیگه انشاالله میخوام ایندفعه شروع کنم به نوشتن خاطراتم از اردوی جهادی . البته دو تا قول داده بودم که - همونجوری که به قولهایی که به خدا میدم عمل نمیکنم - به هیچ کدو عمل نکردم . یکی اینکه خاطراتم رو تو اونجا بنویسم که به دلایلی- که خجالت میکشم بگم - ننوشتم ویکی دیگه هم که وقتی برگشتم خاطراتم رو بنویسم که اونم البته با اندکی تاخیر در حد ۱۰ روز دارم مینویسم.

روز اول که مثل همیشه با دو ساعت تاخیر اتوبوس بنز قدیمیمون حرکت کرد. تو راه هم چون سه شنبه شب بود دعای توسل گذاشتن که با استقبال بچه ها مواجه نشد. شب که جاتون خالی کنسرو لوبیای یخ کرده دادن بدون قاشق که خیلی چسبید. چهارشنبه صبح ساعت ۹ بود که رسیدیم سر جاده ی فرعی که میرفت طرف پراشکفت. از اونجا دو تا وانت - که تنها ماشین پراشکفتی ها بود - اومدن دنبالمون. ما هم از خدا خواسته - که به قول یکی از بچه ها ما برعکس گوسفندا که آرزوشونه برن جلوی وانت- پریدیم پشت وانت . اول جاده آسفالت بود و کمی قابل تحمل. ولی چشتون روز بد نبینه یهو دیدیم جاده خاکی شد و ما هم نشسته بودم رو سقف وانت که یه جا درست کرده بودن برای بار . هی ماشین بالا پایین میپرید و ما هم از اجبار اونو همراهی میکردیم. حالا در نظر بگیرید الان تو جاده ی هرازید که خاکی باشه و وانت مجبور باشه برای نخوردن به سنگهای تو جاده هی اینور اونور بره . ما دقیقا همون حالت رو داشتیم. این وضعیت اینقدر اسفناک بود که کم کم داشتیم جاتون خالی بالا میووردیم. به هر صورتی بود تحمل کردیم تا رسیدیم به روستا. یه اشتباهی که من میکنم اینه که میگم روستای پراشکفت . در حالی که پراشکفت یه منطقس که ۱۳ تا روستا داره که یکیش همون « سید علی» که ما رفتیم. سید علی اسم یه امامزادس که روستاییها خونه هاشون اطراف اون بود. وقتی رسیدیم اونجا گفتن باید بریم چادر بیاریم . ما هم جو گیر شدیم و پا شدیم رفتیم. بازم چشمتون روز بد نبینه از همون جاده برگشتیم که چادر بیاریم . بازم چشمتون روز بد نبینه وقتی رسیدیم دیدیم که چادرا رو گذاشتن بالای یه کوه که باید میرفتیم از اونجا میووردیم . چادرا هم سنگین . چهار نفری باید یه چادر میووردیم. ۱۱ تا چادر. تقریبا ۳ یا ۴ تا دیگه مونده بود که یکی از اهالی اونجا که هیکلی تقریبا مثل من داشت یعنی لاغر اندام به طور فجیع اومد کمکمون. ما گفتیم اون هم یکیه مثل ما. که یهو دیدیم تنهایی یه طرف چادر رو برداشت و یکی از بچه هامون که با سه تای دیگه یه چادرو به زور بلند میکرد یه گوششو گرفت برداشتن بردن پایین. وقتی چادرا تموم شد و خواستیم برگردیم مسئولمون گفت تو راه یه رودخونه هست که میریم توش آبتنی . اول که داشتیم میرفتیم دیدیم همه خشکه. مسئولمون هم خیال میکرد اشتبا اومده که خواستیم برگردیم که ۲ تا از اهالی رو دیدیم که دارن میرن طرف رودخونه . ما هم از خدا خواسته افتادیم دنبالشون .  چه جایی بود. آبهای رودخونه یه جا جم شده بود شبیه استخر که عمقش تقریبا ۱۵ متر میشد. دورش هم کوه گرفته بود با ۱۵ تا ۲۰ متر ارتفاع . ولی یه راه دیگه هم داشت که تقریبا ۱۰ متر ارتفاع داشت. یعنی در هر صورت باید میپریدیم. اول فقط بچه ها حرف میزدن که "این که کاری نداره." " من لباس ندارم و الا میپریدم" " حالا اول تو بپر منم پش سرت میپرم" و از اینجور حرفا . ولی معلوم بود که جیگرش رو دارن و فقط به یه جو احتیاج دارن. یهو دیدیم که یکی از بچه ها - حبیبی- پرید. پشت سرش دو تا دیگه هم پریدن - مرادی و مهدوی- . ما هم دچار همون عامل جو گرفتگی شده بودیم. یکی از بچه ها هم فیلم میگرفت و ما هم به خاطر فیلم هم شده بود مجبور بودیم بپریم. اول خواستم بپرم که ته دلم خالی شد و برگشتم . ولی چند ثانیه بعد جو گرفتمون و پریدیم. چشتون روز بد نبینه . ترسش هیچی نبود . ولی اون ۲ تا روستایی رو خدا بگم خیرشون بده که ازشون پرسیدیم آبش سرده؟ گفتن نه .زیاد سرد نیس. از سرما داشتم یخ میزدم. به زور خودم و رسوندم به ساحل و تازه تو ساحل - یعنی یه تیکه سنگ کنار اون شبه استخر- سرد ترمون شد. ولی خیلی حال داد. تا چند دقیقه داشتم حال میکردم. ۴ تا پایین بودیم . هرچی به بقیه میگفتیم بپرید. هیچکدوم حتی نمیتونستن فکرش هم بکنن که بخوان بپرن. برای همین بعد از چند دقیقه اومدیم بالا. بازم چشمتون روز بد نبینه راهی که باید ازش میرفتیم از سرمای آب هم بدتر بود. پر از سنگ و تیغ و خار و ... . ما هم نمیدونستیم اینجوریه دمپایی نبرده بودیم با خودمون. خلاصه پدرمون در اومد تا رسیدیم بالا. بعد...

ادامه در پست های بعد

یا علی

 

میلاد نور مبارک!

هر جمعه میگویند برای «ظهورش» صلوات ، کاش این جمعه بگویند به یمن «حضورش» صلوات!

۱- دراین تاریکی و ظلمت دلم چشمش به راه توست

                              به سر دارم هوای تو، دل من در پناه توست

۲-ندانم من چه سان باشد هوای لحظه ی دیدار

                              خدایا قسمتم گردان که روی او گواه توست

۳-ندانم من چه سان باشد رخ همچون مه یوسف

                             ولیکن خوب میدانم که املح روی ماه توست

۴-منی کز عمق جان خویش نخواندم یک نماز هرگز

                            امیدم بر دو چشمانت، دو دست جانپناه توست

۵-هر آنچه بر سرم ناید زجور و جرم در دنیا

                           زناله بر در کویت ، ز آمین پر آه توست

۶-خدایا راضیش گردان ز اعمالم در این هفته

                           نبیند نامه ام با غم ، که آه او چو آه توست

۷-ز عمق جان تو را خوانم ، به عمق جان قدم بگذار

                          ببین قلب پریشانم که امیدش نگاه توست

۸- به امید همان روزی که چشمم بر رخت افتد

                          به سر منت گذاری تو ، که الرحمن اله توست

۹-ندانم من چرا امشب ستاره بی فروغ آمد

                         مه از پرده برون نامد، خجل از روی ماه توست؟

۱۰-دلم افتاده در دامت، سرم خاک کف پایت

                         تمام هستی و جانم، چو گنجشکی به چاه توست

۱۱-خدایا جز ظهور او برایم خواهشی مگذار

                        به او ملحق بگردانم، سپاه او ، سپاه توست

۱۲- به وقت مرگ اگر مولا بیایی بر سر«شیدا»

                        نترسم من ز دوزخ که شفیعم آن نگاه توست

 

 نیامدی و هر آن شب که بی حضور تو سر شد 

                               برای منتظرانت به سان یک شب یلدا

مرشد

یا علی

عبرت ها!!!

شاید خیلیا باشن که بعد کنکو از کارایی که تو طول سال کردن پشیمون بشن. حق هم دارن . چون با یکم بیشتر خوندن و «تست زدن» میتونستن آدم مهمتری بشن. منم تقریبا همینجوریم. یه خورده پشیمونم و یه خورده هم نه . اون یه خورده ای هم که پشیمونم بیشترش به خاطر بابا ننمه که خیلی بنده خداها جوش خوردن. ایشالله حلالم کنن.

اون یه خورده هم که پشیمون نیستم به خاطر خاطره هاییه که داشتم: اخراج ۳ روزه و خبر دادن به ننه بابا در شب سوم، بلوتوث بازی های سر کلاس،زو کشیدن بعد از انداختن تیکه های بی مزه توسط معلم ها و بچه ها و حتی مدیر، گذاشتن صداهای مختلف از گوشی سر کلاس، توقیف گوشی برای ۳ مرتبه که فک کنم تو مدرسه رکورد دار باشم، جریان برف شادی های معروف، پیچوندن کلاسها و رفتن به ادغامی، تاخیر عمدی برای پیچوند زنگ اول، پوشیدن دمپایی برای پیچوندن کلاس، با سنگ زدن به شیشه های دبیرستان بغل و سلام علیک با معلم کلاس تاحدی که مجبور میشدن پرده های کلاس رو بکشن، رفتن به فرهنگسرای خاوران به بهانه درس خواندن و صحبت و گپ و گفتگو با دوستان، رفتن به نمایشگاههای مختلف اعم از: کتاب،قرآن، رسانه های دیجیتال، مطبوعات و... ، خواندن همشهری جوان در سر کلاس، خوردن کیک و لقمه ی نون پنیر و الویه و پفک و ... در سر کلاس و بسیاری از کارهای دیگری که هر کدام برای هر نفر میتونن یک دنیا خاطره باشن.

ولی راستش رو بخواین من از جواب کنکور نسوختم، چون همونجوری که قبلا گفتم درصدام با توجه به اون مقداری که خونده بودم خوب بود. مثلا من تاریخ ادبیات تقریبا هیچی نخوندم، لغات ادبیات پیش ۲ و ادبیات ۳ رو نخوندن، لغات عربی رو نخوندم، قواعد عربی رو نخوندم، کمی از دینی ۲ رو نخوندم، گرامر زبان ۳ رو نخوندم. ریاضی ۲، حسابان، ۲ یا ۳ فصل دیف، هندسه ی ۱ و ۲ و ۲ فصل تحلیلی رو نخوندم ، فیزیک ۱، ۲ ، و ۲ یا ۳ فصل فیزیک ۳، ۳ ، یا ۴ فصل فیزیک پیش رو نخوندم. ۲ یا ۳ فصل شیمی۲، فصل ۱ و ۳ شیمی ۳و نصف فصل ۳ و کل فصل ۴ شیمی پیش رو نخوندم. بازم تاکید میکنم نخوندم . نا اینکه قبلا خونده باشم یادم رفته باشه . نه . اصلا نخوندم. اگه یه کم ....

ولش کن . حالا دعا کنید همه هر جایی که دلشون میخواد و به صلاحشونه قبول بشن.

انشالله.

یا علی 

راهنما

شاید یکی از بزرگترین مشکلات بچه هایی که میخوان انتخاب رشته کنن ، عدم شناخت کافی از رشته های دانشگاهی و دروس آن باشد. برای همین فقط با توجه به اسم رشته و اینکه توش پوله فکر میکنن به آن رشته علاقه دارن و بعد از خوندن چند درس آن ، از آن رشته زده میشوند و تغییر رشته میدهند و اگر ادامه بدن به خاطر اینکه بدون علاقه اون درس رو خوندن چیز درستی ازش نمیفهمن و اینجوری میشه که بیکار میشن.

پس؛

پس مهمترین کار قبل از انتخاب یک رشته (( شناخت کامل اون رشته و رد رشته های دیگر با دلیل)) است . برای همین بعضی سایتا هستن که تو اونا میتونین در مورد رشته ها تحقیق کنین که بعضی هاشونو براتون نوشتم:

 انتخاب من- سایت رشد

پایگاه علمی همکلاسی

یک وبلاگ بسیار جالب و کامل برای معرفی رشته

معرفی برخی رشته های ریاضی-فیزیک

و برخی سایتای دیگه که خودتون میتونید بگردید و پیدا کنید.

در ضمن برای انتخاب رشته ی آزمایشی میتونید به سایت گزینه ی دو مراجعه کنید که خیلی کاملتر از سایت سنجشه. ولی یه بدی که داره جوابش دیر میاد. خودش نوشته ۱۲ ساعت بعد و لی دوستم میگه ۴ یا ۵ ساعت بعد جوابش میاد . یه امتحان کنید. میرزه.

همین

یا علی

 

سلامی 2باره!!!

به نام خدا

تقریبا نیم ساعتی میشه که از اردو برگشتم. البته تهران نیومدم. اومدم قم. همین چند دقیقه پیش جواب کنکورم رو دیدم: ۸۸۸۲ در منطقه .

من که متناسب با زحمتی که کشیدم راضیم. ایشالله بچه های دیگه هم راضی باشن.

حا الان خیلی خستم برم بخوابم.

ببخشید.

شب بخیر.

یا علی

مشهدالرضا

سلام

دوستان عزیز من فردا دارم میرم مشهد. میدونین یعنی چی؟؟؟

یعنی اینکه وبلاگ قشنگمون تا اخر هفته بی صاحب میشه!!!!

(بقیه ی نویسنده ها رفتن اردو جهادی)

البته کسی رو هم دعا نمی کنم بیخودی التماس دعا نگین!!!!

به درخواست های مشابه هم به دلایل کاملا شخصی جواب نمی دم!!!

فعلا بای

When You're Gone

I always needed time on my own
I never thought I'd need you there when I cry
And the days feel like years when I'm alone
And the bed where you lie is made up on your side

When you walk away I count the steps that you take
Do you see how much I need you right now

[Chorus]
When you're gone
The pieces of my heart are missing you
When you're gone
The face I came to know is missing too
When you're gone
The words I need to hear to always get me through the day and make it ok
I miss you

I've never felt this way before
Everything that I do reminds me of you
And the clothes you left, they lie on the floor
And they smell just like you, I love the things that you do

When you walk away I count the steps that you take
Do you see how much I need you right now

When you're gone
The pieces of my heart are missing you
When you're gone
The face I came to know is missing too
When you're gone
The words I need to hear to always get me through the day and make it ok
I miss you

We were made for each other
Out here forever
I know we were, yeah
All I ever wanted was for you to know
Everything I'd do, I'd give my heart and soul
I can hardly breathe I need to feel you here with me, yeah

When you're gone
The pieces of my heart are missing you
When you're gone
The face I came to know is missing too
When you're gone
The words I need to hear to always get me through the day and make it ok
I miss you

Avril Lavigne